به مناسبت روز آتش نشان به پای گفتگو با یک آتش نشان زن بوشهری نشستیم. سمیه محمودوند آتش نشان زن بوشهری با یازده سال سابقۀ کار در آتش نشانی بوشهر از همۀ فراز ها و فرودهای کارش می گوید. از زمانی که نماد بود تا امروزی که به یک کارمند اداری مبدلش کرده اند.

سیراف خبر؛ ایرِن واعظزاده: برخی از مشاغل به صورت کلیشهای جنسیتی به نظر می رسند که انگار مختص مردان یا زنان هستند. تاکسیرانی یا کامیونداری که بیشتر مردانه به نظر می رسد یا مهدیاری و نگهداری از کودکان که بیشتر زنانه دیده می شود؛ اما همواره استثناءها و کلیشهشکن ها وجود دارند و فراتر از تصورات مرسوم و عادات ذهنی یک جامعه ظاهر می شوند. آتش نشان بودن یک زن نیز از جمله خرق عادتهایی است که کمتر رخ می دهد و ذهن یک جامعه کمتر منتظر شنیدن و دیدن آن است. سمیه محمودوند آتش نشان زن بوشهری یکی از این کلیشهشکنهاست که فراتر از عادات ذهنی جامعۀ بوشهری ظاهر شده و توانسته به عنوان یک آتش نشان زن فعالیت رسمی داشته باشد.
سمیه محمودوند آتش نشان زن بوشهری متولد سال ۶۶ میباشد که عرصۀ ورزش بارها شاهد افتخارآفرینیاش در سطح استان و کشور بوده است. وی از سال ۹۰ به استخدام سازمان آتشنشانی بوشهر درآمده که طی این سالها اتفاقات و تبعیضهای مختلفی را بهعنوان یک آتشنشان زن تجربه کرده و در حال حاضر نیز بهعنوان کارمند مشغول بهکار است. سیرافخبر که در خصوص چالشهای یک زن آتش نشان بهمناسبت روز آتشنشانی و ایمنی، مصاحبۀ اختصاصی دیگری با این انسان توانمند ترتیب داده است.
چه شد که تصمیم گرفتید آتشنشان شوید؟
آتشنشان شدن من خیلی اتفاقی بود. سال ۸۷ بعد از کسب مقام در مسابقات آسیایی، از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم قرار است شهرداری بوشهر از کسانی که تمایل به کار آتشنشانی دارند تست ورزش بگیرد و بین خانمها هم میخواهند این کار را انجام دهند. از آنجا که بعضی شاگردانم میخواستند در این تست شرکت کنند، از من نیز خواستند در کنارشان باشم. آن روز قرار بود من فقط بهعنوان یک مشوق و همراه در کنار بچهها باشم اما از قضا یکی از افرادی که مسئول گرفتن تست بود(خانم دهدارباشی مسئول باشگاه الفبای تندرستی)، چون من را در مراسم تجلیل از قهرمانان دیده بود و در جریان فعالیتهایم قرار داشت، خواست من هم تست بدهم؛ با اینکه امیدی نداشتم این را بهعنوان یک چالش و رقابت پذیرفتم.
چرا امید نداشتید؟ یعنی آمادگی لازم را نداشتید یا اینکه به خودتان اطمینان نداشتید؟
نه مسئله این نبود؛ اتفاقاً چون تازه از مسابقات برگشته بودم، بدنم کاملاً آماده بود و هر روز هم تمرین داشتم اما میدانستم و این مسئله را همیشه شنیده بودم که پیدا کردن کار با داشتن یک معرف یا به اصطلاح پارتی جور میشود.
پس با این حال تصمیم گرفتید خودتان را محک بزنید…
بله؛ هر تستی که گرفتند من و دوستانم توانستیم بهخوبی پشت سر بگذاریم چون آن روزها واقعاً آماده بودیم و ورزش کردن کار روزانه و قسمتی از زندگی ما بود. خلاصه یک روز با من تماس گرفته شد و گفتند مدیرعامل سازمان میخواهد افرادی که در تست ورزش امتیاز خوبی کسب کردهاند را ببیند.
مدیرعامل آن زمان سازمان آقای مهندس کمان بود که من اولین برخورد و محبت ایشان را هرگز فراموش نمیکنم. ایشان را پیش از این ندیده بودم و نمیشناختم و نمیدانستم که فرد شوخطبعی هستند. تا من وارد اتاق شدم و سلام کردم، بدون اینکه نگاهش را از روی نامۀ روی میز که در حال مطالعۀ آن بود بردارد، با خنده گفت شما میخواهید بروید آتش خاموش کنید؟ من هم که تعجب کرده بودم سریع خودم را جمع کردم و گفتم بله! که در پاسخ گفت آتشنشان اول باید بتواند آتش درونش را خاموش کند!
آیا بلافاصله شما را استخدام کردند؟
خیر؛ تقریباً دو سال و نیم طول کشید و در این مدت مجدداً از ما تستهای ورزشی گرفته شده و آموزشهای خیلی مقدماتی داده میشد.
از همان ابتدا بهعنوان آتشنشان مشغول فعالیت شدید؟
بله.
پیش از شما، نخستین آتشنشانان زن ایران در کدام شهرها شروع به فعالیت کردند؟
زمانیکه ما را برای آموزش به کرج برده بودند، متوجه شدیم اولین آتشنشانان زن ایران در کرج استخدام شده بودند و دومین آتشنشانان زن هم بوشهریها بودند.آن زمان کرجیها ۱۵ سال سابقۀ فعالیت داشته و اولین آتشنشانان زن خاورمیانه بودند. آنها فیلمها و مستنداتی را به ما نشان دادند که از روسیه و چین برای مصاحبه با آنها آمده بودند.
آیا تفاوتی بین شرایط موجود در کرج و بوشهر برای آتشنشانان زن وجود داشت؟
بله در کل مجموعۀ آتشنشانی در کرج اعتقاد بیشتری به زنان آتشنشان خود داشتند و دارند.
آیا حین عملیات به جنسیت افراد هم توجه میکردید؟
ما در ابتدا با این دیدگاه استخدام شدیم که اگر خانمی گرفتار سانحۀ آتشسوزی شد، ما برای نجاتش برویم اما بهتدریج شرایط بهگونهای پیش رفت که برای تمام آتشسوزیها میرفتیم؛ در واقع، کاری که ما در عملیات انجام میدادیم، هیچ فرقی با کار مردان نداشت.
پس چه شد که از سمت یک آتشنشان خارج شدید و پست کارمندی را پذیرفتید؟
ما تقریباً خوب پیش رفتیم و در رسانهها، حتی رسانههای شهرهای دیگر، با ما مصاحبه کردند تا اینکه مدیرعامل عوض شد و تصمیم بر این گرفتند که دیگر بوشهر آتشنشان زن نداشته باشد. در سال ۹۵ در آزمون استخدامی، دوباره آتشنشانان زن را خواستند و این مسئله نشان میداد که در کشور این موضوع پذیرفته شده است و از طرف وزارتخانه اجازۀ استخدام به زنان داده میشود. آزمون گرفته شد و سه خانم دیگر به سازمان اضافه شدند. در حال حاضر ما ۷ آتشنشان زن در سازمان داریم که متأسفانه در پست خودمان از ما استفاده نمیشود و ما را در بخش اداری بهکار گرفتهاند که من خیلی بهخاطر این موضوع ناراحتم.
اعتراض هم کردهاید بابت این موضوع؟
بله اما یکی از مسائل مهمی که وجود دارد این است که ما به یک ایستگاه مجزا احتیاج داریم؛ البته ایستگاه هم داشتیم؛ ایستگاه انتهای خیابان گمرک بوشهر به آتشنشانان زن تعلق داشت که دومنظوره ساخته شده بود؛ طبقۀ اول برای پوشش دادن چهارمحل و طبقۀ دوم آن هم برای آتشنشانان زن و قسمت آموزش بود که متأسفانه بعد از عوض شدن مدیر و تصمیم به برکناری زنان، بهدلیل استیجاری بودن ساختمان اداری و کاهش هزینهها، از ایستگاه بانوان بهعنوان ساختمان اداری استفاده شد. ما میتوانستیم خوب کار کنیم هنوز هم میتوانیم. البته ناگفته نماند که برای آتشسوزیهای بزرگی مثل آتشسوزی مسکن مهر، ما موظفیم که برای کمک برویم؛ نه تنها ما که تمام پرسنل این سازمان. کسانی که بهعنوان کارمند آنجا هستند، علاوه بر اینکه کارمندند، آتشنشان هم هستند و در صورت نیاز باید در آتشسوزیها حضور داشته باشند.
یعنی هر کسی آنجا استخدام میشود فارغ از اینکه قرار است در چه پستی فعالیت کند، باید دورۀ آتشنشانی را بگذراند؟
اگر بخواهند قانونی و اصولی برخورد کنند به این صورت است و باید دورههای آتشنشانی را بگذرانند و مهم هم نیست که در چه قسمتی میخواهند کار کنند و این سمتها در برخی شهرها بین پرسنل در حال گردش است.
آیا فکر میکردید روزی آتشنشان شوید؟
خیر؛ من به هر چیز فکر میکردم جز آتشنشانی. همانطور که گفتم، آتشنشان شدن من خیلی اتفاقی بود. من حتی ماشین آتشنشانی را فقط دوبار دیده بودم و پیش از این، هیچ آشنایی با این حرفه نداشتم. اما از کودکی همیشه عاشق این بودم که به آدمها کمک کنم و آنها را نجات دهم، بههمین دلیل دلم میخواست دکتر شوم.
سمیه محمودوند آتش نشان زن بوشهری در انتها چه سخنی با جامعه دارد؟
زمانیکه ما تازه آتشنشان شده بودیم، رسانهها مرتباً چگونگی شرایط و فعالیتهای ما را پیگیری میکردند اما پس از گذشت مدتی، این قضیه کاملاً به فراموشی سپرده شد. به نظر من بین یک زن ایرانی یا آمریکایی یا یک زن در جمهوری چک، هیچ تفاوتی وجود ندارد؛ کافی است آنها را ببینند تا بدانند ما هم میتوانیم؛ هرچند ما بهخوبی ثابت کردهایم که نه تنها بهعنوان آتشنشان بلکه در بسیاری از عرصههای دیگر قادر به فعالیت هستیم. اما متأسفانه چشم بینا و گوش شنوایی وجود ندارد.
چیزی که من را خیلی اذیت میکند این است که الان اصفهان، شهریار و یاسوج تلاش میکنند آتشنشان زن بگیرند اما بوشهر بهجای اینکه بر تعداد آتشنشانان زنش بیفزاید و شیفتهایشان را ۲۴ -۴۸ ساعت کند، آنان را برکنار کرده است؛ در واقع ما بهجای پیشرفت، پسرفت کردهایم. البته ما خودمان هم باید بخواهیم؛ من از بعضی همکارانم گلهمند هستم که با وجود شور و اشتیاق زیادی که داشتند، خیلی راحت نسبت به این جریان سرد شدهاند. اما باید رقابت کرد و جنگجو بود.
لينک کوتاه :
دیدگاه بگذارید